ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
نوشتن ذوقی دارد که هیچ کار دیگری فکر نکنم در این جهان به من آن لذت ماندگار را بدهد حسی از آرامش و لذت
و هر بار خواندنش هم همان حس ها را برایت زنده می کند حتی شگفتا که اگر حال بدت را هم بنویسی نتیجه اش آرامش است و تفکر
و خوشا به حال آنها که ذهنشان موسیقی متن دارد!! شاعران را می گویم همان افسونگران واژه های نایاب و حس های ناب
نمی دانم چه شده است که بعد سالها دلم برای اینچنین نوشتنی پر می کشد برای وزن داشتن واژه ها... برای این کلمات یهویی و بی مهاباو جوشیده از درون
آنچه از درونت باید سر بر آورد مسلما در اختیار تو نیست که بخواهی و بیاید اما
اما این مهمان عزیز را هر وقت که باشد بر دیده منت می پذیری و بهترین ها را برای پذیرایی اش تدارک می بینی .....
نوشتن یعنی خود را بر آفتاب افکندن. یعنی دیگران را به ضیافت درون دعوت کردن. نوشتن هم درد دارد و هم لذت. هم آشفتگی دارد و هم آرامش.
نوشتن، کندن واژه ها از ذهن بی قرار است.
صدای آوایی است که کویر درون را پر کرده است. درخشش ستاره هایی است که بر سقف آسمان دل آدمی سوسو می زند.
نوشتن، یعنی انسان،درد دارد
آری انسان درد دارد....
کیبورد شیوا
سلام
بازم جالب بود