روزمرگی های زندگی من.....

روزمرگی های زندگی من.....

روزمرگی های تجربه و احساس
روزمرگی های زندگی من.....

روزمرگی های زندگی من.....

روزمرگی های تجربه و احساس

مقتدرانه در اوج!!

راستش امسال اصلا تصور اینکه در جشنواره هفته اموزش گروهم برتر بشه نداشتم خصوصا که خودم هم جز کادر اجرایی جشنواره بودم و با این همه آیتمی که اضافه شده بود  کلا امیدی به کسب امتیاز نداشتم ولی در کمال تعجب گروه کاری من باز هم با این آیتم های جدید و سخت برتر شد... 

ولی این قسمت هیجان انگیز ماجرا نبود 

بخش هیجان انگیز ماجرا اینطور کلیک خورد که برای انتخاب سایت برتر دانشکده از بین 40 گروه آموزشی کار بسی سخت بود و در عین حال نظرات متفاوت و متضاد به نحوی که تا روز قبل از جشنواره از دو گروهی که می خواستند به عنوان سایت برتر معرفی کنند یک گروه چندین بار تغییر کرد و در این رقابت نفس گیر  سایت گروه من مقتدارنه بدون هیچ خدشه ای باقی ماند و تنها سایتی بود که هیچ گروه ناظری اعم از داوران جشنواره و هیات رئیسه و روابط عمومی هیچگونه تعرضی نسبت به اون نداشتند و قاطعانه موافق رتبه آوری اون بودند! 

واقعا اگرچه حس اضطراب و نگرانی ثانیه هایی که جلسه و اعتراض ها بررسی می شد تا موقع اعلام نتیجه بسیار نفس گیر بود 

ولی حس خوبیه وقتی مقتدرانه اول می شی ...

تقلید

راستش یک موضوعی رو اونقدر که این چند روز گذشته متوجه شدم هیچ وقت نفهمیدم  

و اونم اینکه ظاهرا خیلی تو چشمم و همه کارها و حرفها و رفتارام توسط همه اطرافیانم به نوعی رصد میشه و الگو برداری هم می شه 

به طور عجیبی توی این مدت متوجه شدم که کارهایی که من می کنم به نوعی شجاعت انجام دادنش رو در بین بقیه ایجادمی کنه و اول با احتیاط .... بعد با جسارت بیشتری میان ازم می پرسن که می شه ما هم این کارا رو بکنیم ؟!! کار به جایی رسیده که حتی کسایی که خیلی مقاومت نشون می دن توی تغییرات یا همه چی رو بد می دونن هم می خوان انجامش بدن!  

خب این سه تا حس داره : 

اولیش خوبه خب اینقدر مورد توجه بودن جالبه  برام

ولی دومین حس اینه چرااینقدر زیر ذره بینم؟ اگه یک اشتباهی بکنم واویلا میشه اینقدر که زیر نگاههای دیگرانم 

سومیش هم اینه که من مسئولیت کارهای دیگران رو دوست ندارم به خاطر الگو شدن به گردن بگیرم  

مثلا بعد عید متوجه شدم که اکثر همکارایی که من حتی یک سلام احوال پرسی ساده باهاشون در روز شاید نداشته باشم و نبینمشون هم پروفایل تلگرامم رو چک کردن تو عید.... خب برام سوال بود که اولا شماره من دست کیا هست که خودم خبر ندارم؟ دوم اینکه خب چه چیز باعث شده اینا اینقدر دقیق چک کنن در حالیکه مثلا من اکثرا خودم همچین کاری رو نمی کنم مگه طرف برام مهم باشه یا عکس اونقدر خاص باشه که بخوام بازش کنم از نزدیک ببینم چیه 

یا وقتی دانشگاه ازاد رو برای درس خوندن انتخاب کردم اگرچه انتخاب سختی بود ولی بعد یک دفعه با جمع کثیری از همکارا رو به رو شدم که مشتاق رفتن به این دانشگاه بودن و ازم می پرسیدن عیبی نداره ماهم بریم آزاد بخونیم؟!!   

یا نوع لباس پوشیدنم مثلا میان می گن می شه ما هم رنگی بژوشیم یا حتی عکس مقنعه یا مانتو رنگیشون رو نشونم می دن می گن می شه بپوشیم؟  

.

کلا سوالا با این جمله شروع می شه که عیبی نداره ماهم این کار رو تجربه کنیم؟!!  

خیلی دلمون می خواد این کار و بکنیم میشه به ما هم کمک کنی انجامش بدیم؟! 

این سوال منه واقعا چرا اینجوریه اینجا؟!! چی باعث میشه من این شکلی به نظر بیام و اینکه چرا من ؟