روزمرگی های زندگی من.....

روزمرگی های زندگی من.....

روزمرگی های تجربه و احساس
روزمرگی های زندگی من.....

روزمرگی های زندگی من.....

روزمرگی های تجربه و احساس

من و خودکارامدی !

 جلسه دوم کلاس خودکارامدی که به عنوان فراگیر شرکت کرده بودم باز هم با تاخیر ۴۵ دقیقه ای ساعت ۱۲:۴۵ شروع شد و راس  ۱۳:۳۰ دقیقه تموم شد! یعنی کلاسی که قرار بود ۱۵-۱۲ حداقل تایمش باشه فقط ۴۵ دقیقه بود این جلسه هم! و من در اخرین لحظاتی که همکاران در حال ترک کلاس بودن با توجه به اینکه من برنامه خودمو واقعا تا ۴  به دلیل این کلاس عقب انداخته بودم با یک تصمیم یکهویی گفتم ببخشید میشه به من تقلب برسونید!! همه متعجب به من گفتن یعنی چی ؟ گفتم خب مدرس عزیز یک سوال دادن که بریم خونه جواب بدیم بفرستیم براشون من میگم بشینیم همینجا باهم بحث کنیم و تحلیل گروهی باشه! (حالا من واقعا فکر اون ۲ ساعت و خورده ای وقتی بودم که عملا باید بیکار می موندم به خاطر این بی نظمی کلاسی) خلاصه همه نشستن و گفتن باشه!!! و یک بحث داغ یک ساعته هم با همون سوال استاد که موانع خودکارامدی در محل کار ما چیست؟راه افتاد یعنی خوشم میاد عملا کلاس رو تا ۲:۳۰ من نگهداشتم!! 

اها یک چیز دیگه این جلسه استاد محترم از اول تا اخر کلاسش یکسره فقط داشت به من نگاه می کرد!! یعنی فکرکنم بقیه آدم نبودن! در حدی که یک وقت متوجه شدم این هر چی می گه داره با حرکات چشم و بدنی از من تایید می گیره! برام جای تعجب داشت که برای چی همچین کاری می کنه! 

پ ن۱:

تعداد شرکت کنندگان دوره ۸ نفر بود که به دلیل قانون تشکیل کلاس با ۱۰ نفر حداقل یک مشکل قانونی بودن هم به وجود اومده بود این وسط که استاد به شدت عصبانی بود و بارها تکرار کرد که من یک عالم اصرار کردم برای برگزاری این دوره تا تونستم مسئول آموزش دانشگاه رو مجاب کنم برای چی همکاران استقبال نکردن! و بارها تکرار کرد که من پیگیری می کنم شماها نگران نباشید امتیاز مربوط به شرکت در این کلاس بهتون تعلق میگیره!  

پ ن۲:

با توجه به اینکه بحث رو راه انداختم و خب بحث تا بعد از تایم اداری هم ادامه داشت و دغدغه همکاران شرکت کننده مبنی بر لغو شدن امتیاز شرکتشون برطرف نشده بود دوستان زنگ زدن به یکی دونفر از همکاران که دارین میرین خونه یک سر بیان اینجا یک حضور الکی بزنید بلکه دوره ما لغو نشه!! 

پ ن۳: 

بحث خودکارامدی مطرح شده توسط مدرس مربوطه با بحث من هیچگونه تفاوتی که نداشت هیچ بلکه دوره من جذابیت و محتوای بهتری داشت! البته من هنگامی که داشتم پلن  کلاسمو میچیدم با این موضوع کلنجار می رفتم که ۶ ساعت کلاس برای این دوره با این محتوا زیاده و حداکثر مدت واقعی مورد نیاز با همه مسائل مربوط به کارگاهی بودن و  بحث کلاسی و... ۴ ساعته و این حس در من ایجاد شده بود که من چیزی نمی دونم! که بااین حساب مشخص شد مدرس پیشنهاد دهنده دوره نیز واقعا مطلبی حتی بیش از ۲ ساعت واقعا برای ارائه نداشت و عملکرد من بابت پرکردن تایم کلاسی و شروع بحث از مباحث حاشیه ای خودپنداره، خودباوری،خودآگاهی،خودکنترلی و سپس ورود به بحث خودکارامدی با توجه به اینکه تایم مذکور با توجه به پیشنهاد مدرس این دفعه قبلا به تصویب رسیده بود و من مجاز به تغییر ساعت دوره نبودم کار درستی بود! 

پ ن۴: 

چرا هیچ کس برای بازرسی دوره مذکور به این کلاس نیومد؟ در حالیکه کلاس ایرادات زیادی داشت خب ۶ ساعت کلاس عملا در ۲.۵ ساعت خلاصه شد! چرا به من بارها تذکر دادن که تایم اضافی نیاری؟ بعد از دوره سنجش و ارزیابی که برگزار کرده بودم و نیمساعت با اضافه وقت رو به رو شده بودم در حدی این تذکر رو بارها و بارها بهم یاداوری کردن که واقعا من استرس گرفته بودم و البته خوشبختانه وقت اضافه که هیچ کم هم آوردم در این ۶ ساعت خودم!  

پ ن 5: 

مشاور باشی بهم گفت مطمئنی اونوقت ملت رو فقط به خاطر اینکه وقت خودت پر بشه و بیکار نباشی نگهداشتی؟ و این بحث کلاسی و تحلیل رو برای چیز دیگه ای راه نیانداختی؟!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد