روزمرگی های زندگی من.....

روزمرگی های زندگی من.....

روزمرگی های تجربه و احساس
روزمرگی های زندگی من.....

روزمرگی های زندگی من.....

روزمرگی های تجربه و احساس

حکایت خواستگاری های نوین جامعه ما

عرف و سنت و دین و آئین و حتی علم همه و همه ازدواج را برای یک خانم در شرایطی قرار می دهند که پسر یا خانواده او از دختر خانم خواستگاری کنند کاری به چیزهای جدید که این دوره باب شده و درست یا غلط آنها و یا حتی نتایج و پیامدهایشان ندارم هنوز هم عرف قالب جامعه همان خواستگاری و مراسم ان است

من به شخصه با این روند مشکلی ندارم که هیچ تاییدش هم می کنم اما مشکل من با آن قسمت از ماجرای خواستگاری است که دیگر از آن حالت اصیل خود خارج شده و به طور فجیعی هم به سمت و سوی ناکجا آباد می رود

قدیم تر ها اگر خواستگاری بود دیده و شناخته بودن خانواده دختر و پسر مطرح بود بعدتر ها به دلیل جو جامعه شهری که امکان شناخت مستقیم وجود نداشت خانواده ها برپایه اعتماد به  یک معرف امین و شناخته شده این مراسم را برگزار می کردند و البته این منافاتی هم با بحث تحقیق و تفحص اختصاصی خانواده ها نداشت فقط این ارزش را داشت که خانواده ها از یک تناسب ابتدایی برخوردار باشند و شان منزلتهای دو خانواده در یک سطح باشد و سپس ابتدایی ترین مراسم خواستگاری برگزار شود

یک کمی نزدیکتر از اکنون دیگر نقش معرف ها را بنگاههای همسریابی گرفتند که در حالت سنتی ترش یک خانم یا آقای معروف  که دستش در امر خیر بود دفترچه ای از اسامی دختران دم بخت با مشخصات کلی آنان داشت و به خانواده پسرها شماره می دادو باز هم با همون مشخصات ابتدایی و سوالات کوتاه و پر از حجب و حیای خانواده ها در تماس تلفنی که به منظور تعیین اولین قرار خواستگاری گذاشته می شد کارها پیش میرفت

ولی متاسفام عمیق از انچه اکنون در این جامعه دینی اسلامی میگذرد

نمی دانم گاهی به این کالاهای دسته بندی شده ای که دو خانواده بدون هیچ خجالتی هم خواهان وجود بی عیب و نقص آن در هنگام رویت یا تحویل آن هستند چطور اسم انسانیت باید گذاشت و چطور زندگی را بر پایه آنها استوار باید ساخت...

شرمگین که هیچ عصبانی ام از این همه وقاهت خانواده ها در اصرار بر سایز و قد و وزن و سفیدی و سیاهی و هزار و یک پرسش اینگونه

نه اشتباه نکنید در حد خیلی خلاصه و آن هم با کمال رعایت احترام ، یک بار پرسیدن برخی از این موارد قابل قبول است در این جامعه به شدت صنعتی شده .....هر چند باز هم به نظرم زیبا نیست... اما یک خواستگار برای پرسش این موارد 6 دفعه تماس بگیرد و اوکی بگیرد که آیا دختر خانم شما مطمئنا این مشخصات دسته بندی شده را دارد که بیاییم وگرنه....!!! دیگر یعنی وقاهت بیش از حد

یعنی نگاه کالا و خدمات

خدا اخر عاقبت این انتخابهای به شدت نامطمئن و وابسته به شرایط و متغییر را بخیر کند ....

نظرات 1 + ارسال نظر
عابر پنج‌شنبه 21 مرداد 1395 ساعت 10:29

درود بر شما

بالاخره کسانی که قراره با هم زندگی کنند یه جورایی باید همدیگر رو بپسندند. قبول دارم. اما با شما هم رای هستم که موضوع این ها نیست. من به این میگم ابزاری دیدن انسان. این همون چیزیه که شدیدا غیر اخلاقی و غیر انسانیه. این که فکر کنیم دیگری ابزاری است که به کاری می آید.
رویکرد ابزارانگاری انسان... متاسفانه تنها در موضوع ازدواج شدت نگرفته بلکه در دیگر فضاها هم ابزاری دیدن انسان به صورت نگران کننده گسترش پیدا کرده.
شما به حکومت نگاه کنید...
خب البته حکومت هزار جور اشکال داره. اما به نظرم مهمترین و زیربنایی ترین اشکالش اینه که ما شهروندان را ابزار می بینه. ما همه قربانی بشیم اشکال نداره اما نباید ابروی نظام و ووو بره...
لابد عبارت شیئی انگاری انسان رو شنیدید؟ این هم همون معنای ابزاری دیدن انسان رو میده... شیئی اننگاری انسان... این درد بزرگی است....
وقتی دیگری برای من سیئی شد... اون وقت اخلاق از درون تهی می شود. و این می شود که الان تو جامعه مون می بینیم

قبول دارم خیلییییی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد