روزمرگی های زندگی من.....

روزمرگی های زندگی من.....

روزمرگی های تجربه و احساس
روزمرگی های زندگی من.....

روزمرگی های زندگی من.....

روزمرگی های تجربه و احساس

حواشی امتحان جامع

واقعا سنگین بود و نفس گیر اخر به چه عقلی این اساتید محترم این همه مبحث را در دو روز و پشت سر هم برگزار میکنند گیریم که خود قربانی این نوع امتحان بوده باشند در گذشته ای نه چندان دور ... چرا باید ادامه دهندگان راه پیشینیانشان باشند ؟؟

نمی شود این امتحان را د رچهار روز برگزار کرد یا حتی با یک فاصله ای وسطش برای نفس کشیدن دانشجوی بیچاره؟

حتما باید از صبح تا ۴ بعد از ظهر سرجلسه و استرس باشی و دستانت از درد تاول بزند و اعصابت بهم بریزد تا اسمش باشد جامع ؟؟

نکند چون جامع شده اسمش باید یک ابهت خاصی داشته باشد ؟؟؟

اما این امتحان برای ورودی های ما حواشی خاصی داشت:

۱- یکی از دوستان موفق نشد حدنصاب زبان را تا قبل جامع بیاورد از امتحان جا ماند

۲- یکی دیگر از دوستان که اتفاقا بالاترین نمره را درزبان آورد و زودتر از همه هم به فاصله یکسال زودتر خیالش را از بابات این سد راحت کرده بود بازهم به جامع نرسید اینبار نه به خاطر زبان بلکه از استرس جامع ... خود را به رودهن رساند اما با خون ریزی شدید معده راهی اورژانس و بستری بیمارستان شد

۳- دوستی دیگر شب قبل امتحان کارش به بیحالی و وصل کردن سرم کشید4- حواشی ما بازماندگان هم خیلی خوب نبود من و مریم تا صبح خوابمان نمی برد من که کابوس گم شدن سوالات رو هم دیدم خخخخخخ

۴- رفتارهای سرجلسه هم برای خودش حکایاتی داشت شنیدنی و دیدنی که فعلا مجال گفتن نیست

۵- مصاحبه بخش مغفول و فراموش شده این آزمون هنوز مانده است البته

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد