روزمرگی های زندگی من.....

روزمرگی های زندگی من.....

روزمرگی های تجربه و احساس
روزمرگی های زندگی من.....

روزمرگی های زندگی من.....

روزمرگی های تجربه و احساس

هنگ...

آشفتگی بر همه زندگی ات سایه می اندازد و همه چیز را در سیطره خود می پیچد  

اینکه باید آدمکی کوکی باشی و بخندی همه کارها را راست و ریس کنی و خم به ابرو نیاوری وقتی حتی حوصله خودت را هم نداری بیشتر به نمایشنامه خوانی می ماند تا واقعیت زندگی 

همیشه بار خودت بر دوش خودت باید باشد و نه دیگران...اصلا مگر قراره به کسی تکیه کنی ؟ پروردگارت دوتا پا و دو تا دست داده دست به زانو بگیری و خودت باشی و خودت دیگر..... بیگانه با همه

تضاد خواسته هایت در ناخودآگاه درونت وقتی جلوی چشمانت پایکوبان به رقص در می آیند، خمیده می شوی...هر چند از راست قامتان باشی! 

 کشش و هم زمان پس زدن واقعی خواسته ها...... نه سیاستی زیرکانه است و نه آگاهانه . ..

نظرات 1 + ارسال نظر
عابر پنج‌شنبه 21 بهمن 1395 ساعت 09:17

این پستتون عالیه

بخصوص اون تضادی که اشاره کردید
انگیزه پیدا کردم مطلبی در این باره بنویسم....آن جا

مشتاق خواندنم از الان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد