ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آشفتگی بر همه زندگی ات سایه می اندازد و همه چیز را در سیطره خود می پیچد
اینکه باید آدمکی کوکی باشی و بخندی همه کارها را راست و ریس کنی و خم به ابرو نیاوری وقتی حتی حوصله خودت را هم نداری بیشتر به نمایشنامه خوانی می ماند تا واقعیت زندگی
همیشه بار خودت بر دوش خودت باید باشد و نه دیگران...اصلا مگر قراره به کسی تکیه کنی ؟ پروردگارت دوتا پا و دو تا دست داده دست به زانو بگیری و خودت باشی و خودت دیگر..... بیگانه با همه
تضاد خواسته هایت در ناخودآگاه درونت وقتی جلوی چشمانت پایکوبان به رقص در می آیند، خمیده می شوی...هر چند از راست قامتان باشی!
کشش و هم زمان پس زدن واقعی خواسته ها...... نه سیاستی زیرکانه است و نه آگاهانه . ..
این پستتون عالیه
بخصوص اون تضادی که اشاره کردید
انگیزه پیدا کردم مطلبی در این باره بنویسم....آن جا
مشتاق خواندنم از الان